icon picture

علیرضا ذکاوتمند

در این صفحه با علیرضا ذکاوتمند بیشتر آشنا خواهیم شد.

مدیر و بنیانگذار موسسه آموزشی ویدا

برگزار کننده دوره ها و همایشات آموزشی خودشناسی و توسعه فردی

بنیانگذار برند محتوای پادکست رادیو انگیزه و پادکست حرکت از نو

نویسنده کتاب تقویت ریشه های حرمت نفس

بنیانگذار برند وی تی وی

شاعر و نویسنده

زندگینامه

نیمه اول

استاد علیرضا ذکاوتمند در خانواده ای معمولی و مذهبی چشم ها جهان گشود. با پشت سر گذاشتن نوجوانی و ورود به حیطه هنر به موسیقی و صداسازی علاقه مند شد. با وجودی که در حیطه هنر بسیار زود رشد کرد توانست در نواختن پیانو بسیار خوب بدرخشد. پیانو یکی از علایق او بود و استاد کامران اسدی یکی از کسانی بود که در نوازندگی به او کمک میکرد. اما بعد ها به خاطر توان مالی پایین مجبور شد تا فعلا این هنر را رها کند.

در همین حین که در حال و هوای هنر بود و گاهی مواقع برای خودش میخواند متوجه صدای خوبش شد. دوستان او مدام او را تشویق میکردند تا آواز بخواند. اندکی بعد از آن به خواندن علاقه مند شد و تصمیم گرفت تا در کنار درس و کار بخواند. دو سال در محضر استاد تدیُّن و استاد ناظمی بود تا توانست صدا سازی و خوانندگی را فرا بگیرد.

او خوانندگی را بسیار دوست داشت و آن را ارج مینهاد. در آن زمان بهترین تفریح و کارش همین خواندن بود.

نیمه دوم

پس از این که با این موضوعات آشنایی کامل پیدا کرد توانست بخواند. به قدری در این دنیا پیشرفت کرده بود که برای استادان خویش جای حیرت بود. با وجودی که خوانندگی خوبی داشت اما به دلیل خجالتی بودن بسیاری از فرصت ها را از دست میداد. یکی از آن فرصت ها شرکت در یک کنسرت آواز سنتی بود. به همین دلیل تصمیم گرفت تا چاره ای برای خجالتی بودن خود بکند.

بماند که پیدا کردن حقیقت برای وی خیلی سخت بود ولی او با خودش عهد بسته بود تا پیشرفت کند. اراده و همت کاره ای نبودند بلکه اشتیاق به موفقیت او را به سوی حقیقت میکشاند.

در جستجوی حقیقت

در این حین به دنبال راه چاره ای برای خجالتی بودن خود، به مقوله عزت نفس و اعتماد به نفس برخورد کرد. این موضوعات به شدت به موضوع هنر مربوط میشدند. چون اعتماد به نفس به خوانندگی بسیار ربط داشت. اعتماد به نفس هم در اجرا بسیار مهم بود و هم در تمرین. هرروز که پیش میرفت به این موضوع علاقه بیشتری پیدا میکرد. کتاب های مختلف یکی پس از دیگری می آمدند تا چیزی به او بیاموزند. اینجا شروع مسیر بود… .

سالها برای پیدا کردن حقیقت تلاش میکرد و هرروز به مسائل جدید تری بر میخورد. او با خودش بیشتر آشنا میشد. این مسئله حتی از خواندن و نواختن هم بیشتر برایش اهمیت پیدا کرده بود به قدری که آنها را فراموش کرده بود. در جستجوی حقیقت حتی رشته تحصیلی انتخاب کرده بود که هیچ ربطی به هنر نداشتند.

به هر حال این قضیه بسیار او را در معرض تجربیات تلخ و شیرینی قرار داد تا بتواند آن معنا و مفهومی که لایقش است را پیدا کند. در این مسیر اتفاقات عجیب و غریب بسیار زیادی افتادند که همگی پله ای برای پیشرفت او شدند.

تاسیس ویدا

از آنجایی که سالها از آن اتفاقات میگذرند، تصمیم گرفت تا بستری فراهم بیاورد تا بتواند تمام آموخته های خود را، به علاوه تجربیاتش با مردم به اشتراک بگذارد. این اتفاق در سال ۱۳۹۹ افتاد. ویدا در اصل بهترین بستر برای انتقال این اطلاعات بود. در این راستا بسیار اتفاقات زیادی رخ داد تا ویدا بلاخره تاسیس شد. (اطلاعات بیشتر)

هیچ اتفاقی، اتفاقی نیست

اگر علیرضا ذکاوتمند توانسته بر روی عزت نفس و اعتماد به نفس خود کار کند، شما هم میتوانید. شما میتوانید از تجربیات و آموخته های استاد، استفاده کنید. شاید کار آسانی نباشد ولی حتما شدنی است. اگر شما اکنون اینجا هستید حتما دلیلی دارد. اتفاقی نیست که شما اکنون اینجا هستید پس این را نشانه بپندارید. به دنیای ویدا خوش آمدید.

کمی بیشتر درباره من (به قلم خودم)

سلام من علیرضا ذکاوتمند هستم. شاید همین چند سال پیش بود که به خاطر این که نمیتوانستم در یک کار به طور ثابت بمانم کمی دچار افسردگی شده بودم. خوب شاید فکر کنید همه چیز به درآمد مربوط میشود، من منکر درآمد نیستم ولی اینکه کارها بعد از مدتی اصطلاحا دلم را میزدند خیلی حالم را بد کرده بود. انواع کار ها را امتحان کرده بودم و خیلی سرخورده بودم. کارهای یدی، کارهای دفتری، فروشندگی و … . خوب از دیده برون نباشد که انسان بسیار پر انرژی و پر جنب و جوشی بودم و هستم. اما این انرژی ارضا نمیشد و همین قضیه هم مرا از ادامه آن کار باز میداشت.

در آن مواقع به کارهای بزرگی فکر میکردم ولی بزرگترین آنها این بود که فیلم ساز و نویسنده بشوم. میدانم که شاید با آرزوهای دیگران فرق داشته باشد ولی آرزوی بچگی من نویسندگی و بازیگری بود. حتی گاهی طبع شعر مرا در آغوش میکشید و چند بیتی از دهانم جاری میشد. گذشت تا این که تصمیم گرفتم یک مدرس شوم. خوب همانطور که گفتم کارهای زیادی را امتحان کرده بودم و یکی از مهم ترین آنها فن بیان بود. حرف زدن کلا برایم یک عشق بازی بود. خیلی از حرف زدن لذت میبردم.

قسمت دوم

خوب از خود تعریف نباشد هم در این زمینه رزومه خوبی داشتم و دوبله چند فیلم و انیمیشن و اجرای استیج برای این که تدریسم را شروع کنم کافی بود. در آن زمان حتی چند موسیقی هم کار کردم که یکی از آنها با موفقیت به پایان رسید البته که آنچنان چنگی به دل خودم نمیزد. خلاصه تدرس را شروع کردم و بعد از مدتی متوجه موضوع مهمی شدم.

اساسا من انسان عمیق و لایه ای هستم. یعنی زیاد به سطح و ظاهر اهمیت نمیدهم و عمق برایم مهم است. این شد که خواستم بدانم ریشه فن بیان خوب و رفتار مناسب در چیست. در ابتدا با چند کتاب کوچک شروع کردم ولی سطح تحقیقاتم عمق گرفت و از مبحث اصلی بسیار دور شد. البته فکر کنم دور شدنم به شکلی نقطه عطف من بود.

احساس ارزشمندی و عزت نفس خیلی برایم موضوعات مهمی شده بودند. تصمیم گرفتم که تدریسم در آن زمینه را متوقف کنم. احساس مسئولیت میکردم و عقیده داشتم اگر ریشه هرچیزی درست شود شاخ و برگ آن زیبا میشود. از آن زمان شروع به مطالعه و تحقیق کردم و از هیچ راهی در این کار دریغ نکردم. کتابهای غیر فارسی و سخت نمیتوانست مرا منصرف کند. برای اولین بار حس میکردم از کاری که میکنم راضی هستم و دیگر دلم را نمیزند.

این احساس زیبا همچنان ادامه داشت تا وقتی که اولین شاگردهایم به من گفتند که از آموزه هایم نتیجه های شگفت انگیزی گرفتند. البته کلمه شگفت انگیز کمی اغراق آمیز است ولی چیزی بود که خودشان میگفتند. آنها فقط با درست کردن این موضوع توانسته بودند تمام مشکلات رفتاری و گفتاری خودشان را نیز حل کنند. احساس رضایت من به قدری زیاد بود که حس میکردم برای اولین بار میتوانم اسم انسان موفق را روی خودم بگذارم.

ما هیچ راهی برای فرار از واقعیت نداریم به غیر از اینکه بخواهیم روی صورتمان ماسک بزنیم و همه چیز را کورکورانه ببینیم. چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید دقیقا برای همین جا گفته شده است. عقیده من این است که تمامی مشکلات انسان به خاطر نداشتن احساس ارزشمندی و عزت نفس است و در تمام آموزه هایم سعی بر این دارم تا با نیمه تاریک خودمان به صلح برسیم و عشق واقعی را تجربه کنیم. در این مقالات از هیچ جهتی کم نگذاشته ام و آن را تا حد ممکن به سمت کامل بودن سوق داده ام.

اگر چه شغل اصلی امروزی من تولید محتوا است و خوش ندارم که زیاد اسم استاد روی خودم بگذارم ولی در آموزش دادن این موضوعات میتوانم به شما کمک کنم و آماده این خدمت بزرگ هستم.